1 الیو به استدلال خود ادامه داد و گفت:
2 «آیا این را انصاف میشماری که گفتی من از خدا عادل تر هستم؟
3 زیرا گفتهای برای توچه فایده خواهد شد، و به چه چیز بیشتر از گناهم منفعت خواهم یافت.
4 من تو را جواب میگویم ورفقایت را با تو.
5 به سوی آسمانها نظر کن و ببین وافلاک را ملاحظه نما که از تو بلندترند.
6 اگر گناه کردی به او چه رسانیدی؟ و اگر تقصیرهای تو بسیار شد برای وی چه کردی؟
7 اگر بیگناه شدی به او چه بخشیدی؟ و یا از دست تو چه چیز را گرفته است؟
8 شرارت تو به مردی چون تو (ضرر میرساند) و عدالت تو به بنی آدم (فایده میرساند).
9 از کثرت ظلمها فریاد برمی آورند واز دست زورآوران استغاثه میکنند،
10 و کسی نمی گوید که خدای آفریننده من کجا است که شبانگاه سرودها میبخشد
11 و ما را از بهایم زمین تعلیم میدهد، و از پرندگان آسمان حکمت میبخشد.
12 پس بهسبب تکبر شریران فریادمی کنند اما او اجابت نمی نماید،
13 زیرا خدابطالت را نمی شنود و قادر مطلق برآن ملاحظه نمی فرماید.
14 هرچند میگویی که او رانمی بینم، لیکن دعوی در حضور وی است پس منتظر او باش.
15 و اما الان از این سبب که درغضب خویش مطالبه نمی کند و به کثرت گناه اعتنا نمی نماید،از این جهت ایوب دهان خودرا به بطالت میگشاید و بدون معرفت سخنان بسیار میگوید.»
16 از این جهت ایوب دهان خودرا به بطالت میگشاید و بدون معرفت سخنان بسیار میگوید.»