1 ای خداوند تو را تسبیح میخوانم زیراکه مرا بالا کشیدی و دشمنانم را بر من مفتخر نساختی.
2 ای یهوه خدای من! نزد تواستغاثه نمودم و مرا شفا دادی.
3 ای خداوندجانم را از حفره برآوردی. مرا زنده ساختی تا به هاویه فرونروم.
4 ای مقدسان خداوند او رابسرایید و به ذکر قدوسیت او حمد گویید!
5 زیراکه غضب او لحظهای است و در رضامندی اوزندگانی. شامگاه گریه نزیل میشود. صبحگاهان شادی رخ مینماید. [1]
6 و اما من در کامیابی خودگفتم: «جنبش نخواهم خورد تا ابدالاباد.»
7 ای خداوند به رضامندی خود کوه مرا در قوت ثابت گردانیدی و چون روی خود را پوشاندی پریشان شدم.
8 ای خداوند نزد تو فریاد برمی آورم و نزدخداوند تضرع مینمایم.
9 در خون من چه فایده است چون به حفره فرو روم. آیا خاک تو را حمدمی گوید و راستی تو را اخبار مینماید؟
10 ای خداوند بشنو و به من کرم فرما. ای خداوندمددکار من باش.
11 ماتم مرا برای من به رقص مبدل ساختهای. پلاس را از من بیرون کرده و کمرمرا به شادی بستهای.تا جلالم ترا سرودخواند و خاموش نشود. ای یهوه خدای من، تو راحمد خواهم گفت تا ابدالاباد.
12 تا جلالم ترا سرودخواند و خاموش نشود. ای یهوه خدای من، تو راحمد خواهم گفت تا ابدالاباد.